جبهه مقاومت ملی را چگونه باید سازماندهی کرد و به روز ساخت:

مصاحبه خود مانی جناب بارور صاحب و جناب محترم مشکور کابلی را با جناب جعفریان روز نامه نگار محنک و کارکشته ایرانی در لایو امشب دیدیم .جناب بارور صاحب مطالب و موضوعاتی را  مطرح کرد که  بنده ی فقیر در ثروت و مظلوم‌ در قدرت برای اصلاحات  آن یک سال قبل با زبان دیپلماسی در خفا و پشت صحنه ، به طور دوستانه با همه برادران آن را شریک  کردم ،امروز  نتیجه آسیب شناسی ما به یک مطلب و خواست عمومی مجاهدین و جوانان و مهاجرینتبدیل شده است ، اینکه یا جبهه در خود اصلاحات مطلوب را بیاورد ویا اینکه نقش این  جبهه  در تاثیر گذاری و انسجام مردم برای تحقیق خواست ملت که همانا آزادی افغانستان در آینده است ،کاهش خواهد یافت . 

هدف موضوع  این است قبل از اینکه دیر نشده، اصلاحات بخاطر وحدت و کار دسته جمعی (تیمی)و عبرت گرفتن از گذشته ، و  جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته باید صورت بگیرد .

 مصیر و سرنوشت جبهه را  در نهایت امر جوانان شجاع و ملت مظلوم افغانستان، مدیون اصلاحات  جدی و قابل قبول در جبهه می دانند ، باید  اصلاحات در ساختار تشکیلاتی  داخلیجبهه صورت بگیرد ، و همه  ملت خود را در پیروزی و شکست جبهه شریک  بیبینند  . 

چرا که مصیر و سرنوشت ملت مظلوم افغانستان با مصیر و آینده مقاومت گره خورده و یکسان می باشد. 

ضعف   مقاومترا ضعف شان می پندارند، و قدرت و توان مقاومت را توان شان ، همه از دلسوزی و شکست و خیانت گذشته در هراس اند که مصیر ما چه می شود ، باید با هراس از تکرار شکست و خیانت گذشته، و انتقاد دلسوزانه پاسخ گفت، و‌گوش شنوا داشت ، و باید همه خود را در دایره مقاومت بیبینند و چونمصیر و سرنوشت مقاومت ‌وملت برای اولین بار در تاریخ افغانستان یکسان گردیده است ، یعنی شکست مقاومت خدای ناخواسته، شکست یک ملت و پیروزی مقاومت پیروزی یک ملت است .

 پس انتقاد های دلسوزانه برای اصلاحات داخلی جبهه و توجه جدی  بر میدان عمل وکارزار های نظامی و استفاده از قدرت خشن در مقابل طالبان یک امر طبیعی است که آن را اعمال خشونت بار طالب و استعمار جهانی به وجود آورده است ، پس باید انتقاد دلسوزانه را برای اصلاحات در جبهه خیر الهی دانسته ، و آن را در راستای قدرت و توانایی جبهه تعبیر و تفسیر کرد .

نه اینکه خدای ناخواسته ضعف جبهه ی دانست، که انتقاد پذیر و اصلاح پذیربوده و در حقیقت عمر خود را طولانی و راه پیروزی را در پیش گرفته است ، بالفعل در حال انتقال از یک جبهه به یک دولت بدیل در وضعیت تبدیل می باشد،  یا به عنوان یک حکومت سایه در آینده تبدیل شده می تواند .

 پس بسا جای افتخار است که جبهه مقاومت ملی ملت افغانستان درحال تبدیل شدن به یک دولت بدیل است ، بنا بر این به همه ی ملت که خود را متعلق به جبهه مقاومت می داند ، افتخار می کنیم به خصوص کسانیکه رهبری این جبهه را بدوش دارند.

با وجود مشکلات مالی شدید و کم مهری دولت های منطقه و دسیسه کشور های قدرتمند ، و توقع بالای مجاهدین و‌جوانان و مهاجرین ، به رهبری جبهه می بالیم ، با وجود این همه مشکلات فوق الذکر و غیره ….، ایشان توانستندبا ایمان به خداوند و اعتماد به ملت ، قدرت و مشروعیت طالب را به چالش بکشند.

جبهه مقاومت ملی ملت افغانستان در صورت اصلاحات داخلی و میدانی خود بالفعل در حال انتقال از یک جبهه به یک دولت بدیل در آینده می باشد ، و قدرت های منطقه و جهان نمی توانند در صورت حمایت قاطع ملت غیور و آزاده منش از جبهه آن را در آینده نادیده گرفته ، و یا تضعیف نمایند، پس قدرت این جبهه درقلب ‌و عقل ملت و اصلاحات نهفته است، نه افراد و اشراف .

 تازمانی که جبهه  قلب ملت، به خصوص  عقل و قلب جوانان را با خود داشته و اصلاحات مورد نیاز را بخاطر پیروزی ‌و موفقیت بیشتر در آینده در نظر بگیرد ، هیچ قدرت و هیچ دسیسه یا توطیه ای توان تضعیف و تحریف (انحراف) جبهه را ندارد.

پس برای موفقیت جبهه و انتقال آن از یک حرکت مقامتگر به یک دولت بدیل باید در کنارهم‌ ایستاد.

توانایی ها خود را تقویت، و ضعف خود را معالجه کرد، پس همه باید خود را در پیروزی و شکست  جبهه شریک دانست .

 از رهبری اصلاحات و راهنمای و تشویق ، از جوان فعالیت و فدا کاری و ابتکار ، و از ملت دعا و حمایت و مشارکت ، با در نظر داشت نقاط فوق الذکر سه گانه،  اگر رهبری به وظایف خود که اصلاحات و راهنمایی و تشویق است  به خوبی عمل  کند، وجوانان و‌مجاهدین که وظایف شان فعالیت و فداکاری و ابتکار است به درستی عمل  کنند، و ملت که وظیفه شان دعا و حمایت و مشارکت است همیشه  در صحنه حضور داشته باشند ، هیچ جای شک و تردید وجود ندارد که در زمان اندک جبهه مقاومت ملی ملت افغانستان  بدیل حقیقی و واقعی امارت طالبان خواهد شد.

پس موفقیت و‌ پیروزی جبهه یک عملیه (عملیات ) یا پروسه زنجیره ی و متصل بهم است ، به این معنی که توانایی و انسجام و هماهنگی بین ، رهبری و جوانان (مجاهدین ) و ملت باید تقویت شود.

بنا بر مورد یاد شده، ناکامی وضعف نه مربوط به ملت است نه به جوانان و مجاهدین متعلق به جبهه نه به رهبری جبهه .

 پس مشکل به وجود آمده یا بلند شدن صدا های برای اصلاحات جبهه در صفوف داخلی و میدانی آن نتیجه چه عواملی می باشد.

 درحقیقت زنجیره ارتباطی فعال یا همان  (ساختار سازمانی) جبهه تا هنوز به شکلی که توان پاسخگو‌یی ، مطالب و چالش ها ی موجود را داشته  باشد ، و نیز توقع ملت را بر آورده سازد، ساخته نشده است .

جبهه مقاومت  در یک حالت دو بعدی و دو جهتی و دو سمتی در حرکت است، به طور مثال عدم هماهنگی در بین فعالیت های میدانی و سیاسی ، اختلاف نظر میان نیروی های جوان و مجاهدین قدیم ، و نیزعدم اعتماد و احترام دربین رهبران جوان شجاع و رهبران شکست خورده و خاین، استفاده از روش قدیم شکست خورده و تجربه شده و نیز استفاده از سیاست ها جدید روز  در عملکرد رهبری ،  وجود رهبری جوان و مبتکر و مردم دار و با حوصله ، دارای اخلاق حمیده ، در کنار اعضای رهبری کهن سال و بی سواد، بی حوصله و فاسد. 

پس در نتیجه اختلاف و ‌نفاق در بین قدیم و جدید ، جوان و پیر ، فاسد و زاهد ، مبتکر و تنبل ، یک امر طبیعی در هر جامعه ای انسانی می باشد ، فقط مربوط به جبهه مقاومت و رهبری آن نمی باشد .

 هر  مجتمع انسانی که فاقد  یک سازمان یا ساختار تنظیم کننده فعال و مبتکر باشد از چندین مشکلات رنج می برد . 

چون مقاومت در یک حالت غیر طبیعی و نقطه عطف تاریخی با کم ترین امکانات و مشکلات فراوانی به وجود آمده است، ما نه تنها شاهد سقوط یک نظام درافغانستان نیستیم،  بلکه در حقیقت یک تمدن و یک فرهنگ و یک ملت  بزرگ با تاریخ (۵۰۰۰) ساله  پیش چشمان ما ، نه به طور طبیعی بلکه در یک معامله پشت پرده و دسیسه جهانی و منطقه و داخلی یک شبه فروپاشید. 

در حقیقت این تصور تاریخی و‌فلسفی وجودی را  در ذهن ما و ملت دوباره زنده کرد ، وجود و عدم وجود ماده (ما)، بودیم در افغانستان یا نبودیم ، پس اگر بودیم چرا نماندیم ، پس اگر هستیم کجا هستیم ، واقعا ما هستیم یا نیستیم‌، وجود و عدم  وجود ما در عین وقت یک حقیقت است .

 قدرت های استعماری متاسفانه قدرت و توانایی ما را به زبان عصر و یا کمپیوتر تبدیل کرده اند، همانا (0-1-0-1-0-1)، به این معنا هستیم و نیستم ، وجود داریم یا نداریم .

با استفاده از عملیات یا پروسس در  یک کمپیوتر را که از علوم اجتماعی گرفته اند ، باید  آموخت که همانا متشکل  از ، مدخلات ( داده ها)  + عملیات (پروسس) + مخرجات (نتیجه و خروجی)، می باشد . 

پس در حقیقت یک کمپیوتر نظام یا ساختاری است که نیروی ها منفی و مثبت که باهم متضاد اند مثل ، صفر (۰) و یک (۱) در عملیات یا پروسس خارق العاده به خروجی و نتیجه رضایت بخش و مفید به شخص و یا یک جامعه تبدیل می کند . 

در نهایت خروجی های عملیاتی کمپیوتر ، مجموعه از مشکلات بشر را که خود قادر به حل آن در یک  مدت کوتاه و با این کیفیت ، و  سرعت نمی باشد ،  فراهم می کند . پس نتیجه بدست آمده تلاش یک سازمان و مکونات آن می باشد که متشکل از انسان +کمپیوتر + و انرژی می باشد. 

پس  انسان می تواند با استفاده از منهج‌ علوم‌ اجتماعی  و  تخنیک وتکنولوژی مشکلات عصر را حل کند که شواهد انقلاب در عصر خود. ، مانند، تکنولوژی و ارتباطات ، هوش مصنوعی و غیره می باشیم .

 نتیجه این همه  موفقیت وجود ساختار و سازمان و استفاده علمی و عملی آن در عین الوقت است . 

با در نظر داشت، موارد فوق الذکر  در صورتی که رهبری  مقاومت ملی افغانستان با حمایت ملت و مشارکت جوانان به تیم (کمیته ) متخصص ساختار ساز یا تشکیلات محور، که از تخصص ‌و تجربه ی کافی بر خوردار می باشند ، هدایت فرما شوند تا مشکلات زنجیره ای (ارتباطی ) که همانا هماهنگی و انسجام است . متاسفانه   جبهه از عدم وجود سازمان (ساختار) مبتکر و فعال در بینمکونات اساسی جبهه یعنی ، رهبری + و نیروی جوان + ملت به وجود آمده  رنج می برد ، نقطه پایان دهند . 

به لطف پروردگار و ملت پر افتخار و تاریخ  ساز تان ، متخصصین و کدر های کافی و باکفایت و شجاع و دلسوز در همه زمینه ها دارید ، و در دسترس بوده و آماده خدمت صادقانه هستند .

به همه گان اعم از ملت و رهبری به خصوص جوانان و مجاهدین شجاع و صادق و دلسوز تیم معلوم است که ( کمیته تشکیلات سازمانی و ساختاری مقاومت ) که یک‌ سال قبل در مشهد به همکاری ( مرکز مطالعات استراتیژیک مقاومت ملی تشکیل گردید بود ، در زمینه ساختار سازی وسازمان دهی و جوان  محوری  صادقانه توصیات ارایه کرده  بود ، تا به مشکلات امروزی که اصلاح آن به خواست عمومی فرد  فرد جبهه تبدیل شده است ، نقطه پایان دهد .

 به شکل قاطع گفته  می توانم ،  در  ‌صورت همکاری و نظارت رهبری ، و مشارکت جوانان ، و حمایت ملت ، با تشکیلات جدید ساختاری ( سازمانی) فعال و مبتکر ) جبهه مقاومت  ملی از سه (۳) الی (۶) ماه، انشالله  به کمک خداوند متعال و  ‌حمایت شما ملت پر افتخار  و‌تمدن ساز ، چالش ها در جبهه به فرصت تبدیل خواهد شد، یاس و نا ا میدی به انگیزه و حماسه تبدیل خواهد شد ، عدم انسجام و ‌‌هماهنگی و عدم اعتماد و عدم احترام ، به  انسجام کامل و هماهنگی دقیق وبه اعتماد متین و احترام متقابل تبدیل خواهد شد .

 ضعف وناتوانی به قدرت و اقتدار تبدیل خواهد شد ،در نهایت کار و روز گار  جبهه مقاومت ملی ملت افغانستان به دولت اسلامی افغانستان تبدیل خواهدشد . 

پس باور کامل داشته باشید و بر جوانان خود مثل ملت فلسطین اعتماد کامل داشته باشید ، این جوانان شما با تلاش خسته نا پذیر و حماس بی پایان و صداقت راستین و مهارت و ابتکار خارق العاده می توانند توقع ملت مظلوم افغانستان راکه همانا  استقلال افغانستان و آزادی ملت مظلوم این کشور از بردگی و ظلم است به لطف خداوند بر آورده بسازند.

پس در پایان مرکز مطالعات استراتیژیک مقاومت ملی ملت افغانستان بعد از آسیب شناسی  وبررسی چند بعدی و چند جانبه عملکرد جبهه ی مقاومت ملی افغانستان را در دوسال گذشته به بحث وبررسی وتحلیل آکادمیک گرفته بود ، که در نهایت   به این نتیجه دست یافته است که مشکلات گذشته و فعلی جبهه مقاومت ملی ملت افغانستان   مربوط بهرهبری و جوانان و مجاهدین و یا کشور های همسایه و مخالفین  نمی شود. نبود و عدم تشکیلات سازمانی به روز شده فعال و مبتکر که بتواند نیروی رهبری و جوان وملت را در جهت وسمت تحقیق اهداف خود سوق بدهد وجود ندارد.

رهبری باتمام توان ‌وحوصله مندی با وجود همه ی مشکلات به فعالیت های شبانه  روزی خود ادامه می دهد ، جوانان و کدر های  متخصص ملکی ونظامی آماده همکاری و فداکاری می باشند ، ملت صد در صد عاشق آزادی و همکاری هستند ،  امارت غیر مشروع و جاهل و غاصب با رهبری غایب ، کشور های درمانده و سرافگنده منطقه که راه  را در افغانستان گم کرده اند ، نمی دانند طالب برای شان فرصت است یا چالش، معامله کنند یا تعامل ……..؟؟؟؟؟!!،.

این همه فرصت های است که خداوند متعال برای جبهه مقاومتملی و به خصوص ملت  افغانستان هدیه داده است . 

پس مشکل کجا است چرا این همه انتقاد و عدم اعتماد و عدم هماهنگی و انسجام نیرو ها، تمام‌ این مشکلات  از نبود ساختار یا سازمان فعال و مبتکر و پاسخگو  در جبهه حکایت دارد . 

مشکل در رهبری نیست در سیستم سازمانی (ساختاری) این جبهه است ، ایجاد ساختار  یا سازمان یاتشکیلات یک جبهه یا یک حزب یا یک دولت ، کار رهبری  یا جوانان مجاهد ، یا ملت نیست ، ایجاد تشکیلات وساختار کار متخصصین و کارشناس ها و تکنوکراتها است که البته ایمان وصادق  بودن افراد متخصص  نیز مهم است.

پس جبهه برای رهایی از نابسامانی ها و انتقاد ها ی سازنده و عدم هماهنگی  ضرورت مبرم به تشکیلات سازمان یافته ، و فعال و مبتکر وپاسخگو دارد ، در صورت که جبهه به این شکل فعلی بدون اصلاحات و نو  آوری ‌و جوان سازی حرکت کند ، فکر نمی کنم جبهه با این ساز و‌برگ فعلی بتواند در طولانی مدت انسجام خود را حفظ و توقع ملت را بر آورده سازد.

بنا بر موارد فوق الذکر ، رهبری و جوانان و مجاهدین و ملت بهکمیته ساختار سازی تشکیلات مقاومت و جوان محور همکاری و حمایت لازم را  نمایند تا به نابسامانی ها ی که در جبهه در دوسال گذشته ایجاد شده نقطه پایان  بگذارند.

وجود نا به سامانی ها موجود در جبهه مقاومت ملی هیچ ربطی به رهبری و به جوانان و ملت و سیاست کشورها ی منطقه و جهان و  عدم امکانات ندارد.

نبود تشکیلات سازمان یافته ومدرن و مبتکر و پاسخگو سبب به وجودآمدن این همه مشکلات در جبهه گردیده  است .

با در نظر داشت موارد فوق الذکر ، هر شخص یا رسانه می خواهد در این مورد بیشتر  بداند،می تواند با بنده مصاحبه یا تبادلافکار کند.

بنده. فقیر در ثروت و متواضع در اخلاق همیشه در خدمت ملت و جوانان بوده ام ، و همچنین با شجاعت و قاطعیت  در خدمت تحقق  آرزو های شان در آینده خواهم بود . 

باکمال احترام و حرمت فراوان

د/ خالدین ضیایی 

2023/12/12