اندیشکده گفتمان تعلیمی
تعریف شما از اندیشکده چیست؟ اندیشکده ها چه ویژگیها و کارکردهایی باید داشته باشند؟
فلسفه اصلی شکل گیری اندیشکده ها که عمدتا و به صورت خاص، بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفتند، پر کردن فاصله بین نظر و عمل بوده است. در واقع نهاد علم یا نهاد تولید نظر و نظریه که دانشگاه بود در یک سمت قرار داشت و سمت دیگر هم بحثها و تصمیمات اجرایی و حوزه عملی قرار داشت که باید تصمیمی اتخاذ کند تا کاری انجام شود.
اندیشکده ها در حوزه نظر بوده ،دانشگاه متولیش بوده و دو دلیل عمده باعث شده که تعداد زیادی اندیشکده در آن زمان، شکل بگیرند؛ اول اینکه فاصله بین عمل و نظر آنقدری زیاد شده بود که دانشگاه نمیتوانست مسائل واقعی را بررسی کند و در نظر بگیرد و اقتضائات حوزه اجرا را در مسائلش دخیل کند یعنی دانشگاه، تئوریهایی تولید میکرد که بعضاً هیچ ارتباطی به حوزه واقعیت، اجرا وتصمیم گیری نداشت و از طرفی هم در این سمت تصمیمگیران به دلیل اینکه دانشگاه در فضای تئوری بود خیلی نمیتوانستند از این دانشی که در دانشگاه تولید میشود، استفاده کنند لذا اندیشکدهها ایجاد شدند تا این فاصله را پر کنند یعنی اندیشکده در واقع نهادی هستند که یک پا در حوزه نظر و تئوریک و یک پایی هم در حوزه عمل و اجرا دارند و می توانند تصمیمات اجرایی با پشتوانه علمی، ارائه کنند.
اندیشکده مطلوب، چه کارکردی باید داشته باشد؟
اندیشکده مطلوب، اندیشکده ای است که بتواند مسائل عمومی را یعنی مسائلی که در سطح دولت و حاکمیت است یا دولت و حاکمیت در حل آنها نقش جدی دارند، درک و تجزیه و تحلیل کند و برای آن، راهکار معتبر ارائه کند و بتواند این راهکار را در سطح عمومی کشور و به حاکمیت بقبولاند.
برای طی این فرآیند لازم است اندیشکده ها به ابزارهای متعددی مجهز باشند؛ از جمله اینکه باید به مبانی تئوری و در کشور ما همواره به مبانی اسلامی، مسلط باشند و از آن طرف، اقتضائات حوزه اجرا را بدانند. همچنین قوه تحلیل اندیشکده قوی باشد که بتواند در تجزیه و تحلیل مسائل، عمیق عمل کند.
اصلیترین چالش هایی که اندیشکده ها و مدیران اندیشکده ها با آن مواجه هستند چیست؟ اندیشکدهها در ابتدا باید سعی کنند کدام چالشها را رفع کنند تا ساختار و کارکرد اندیشکده ای خود را از دست ندهند؟
چالش هایی که فرد در مقام مدیر اندیشکده با آن مواجه است، شامل مسائل متعددی است؛ از جمله ساختارسازی، مباحث حقوقی، مدل حل مسئله یا الگوی سیاست پژوهی و تصمیم سازی اندیشکده، تامین مالی، ارتباطات بیرونی و بحث های رسانهای، مدیریت سرمایه انسانی و مدیریت دانش، مسائل و چالشهایی است که به ترتیب در اندیشکده ها دارای اهمیت است.
اندیشکده مطلوب، چه کارکردی باید داشته باشد؟
اندیشکده مطلوب، اندیشکده ای است که بتواند مسائل عمومی را یعنی مسائلی که در سطح دولت و حاکمیت است یا دولت و حاکمیت در حل آنها نقش جدی دارند، درک و تجزیه و تحلیل کند و برای آن، راهکار معتبر ارائه کند و بتواند این راهکار را در سطح عمومی کشور و به حاکمیت بقبولاند.
برای طی این فرآیند لازم است اندیشکده ها به ابزارهای متعددی مجهز باشند؛ از جمله اینکه باید به مبانی تئوری و در کشور ما همواره به مبانی اسلامی، مسلط باشند و از آن طرف، اقتضائات حوزه اجرا را بدانند. همچنین قوه تحلیل اندیشکده قوی باشد که بتواند در تجزیه و تحلیل مسائل، عمیق عمل کند.
اصلیترین چالش هایی که اندیشکده ها و مدیران اندیشکده ها با آن مواجه هستند چیست؟ اندیشکدهها در ابتدا باید سعی کنند کدام چالشها را رفع کنند تا ساختار و کارکرد اندیشکده ای خود را از دست ندهند؟
چالش هایی که فرد در مقام مدیر اندیشکده با آن مواجه است، شامل مسائل متعددی است؛ از جمله ساختارسازی، مباحث حقوقی، مدل حل مسئله یا الگوی سیاست پژوهی و تصمیم سازی اندیشکده، تامین مالی، ارتباطات بیرونی و بحث های رسانهای، مدیریت سرمایه انسانی و مدیریت دانش، مسائل و چالشهایی است که به ترتیب در اندیشکده ها دارای اهمیت است.
اندیشکده ها از نظر ساختار اداره به دو نوع تقسیم میشوند: ساختار از بالا به پایین یا ساختار پایین به بالا. ساختار اندیشکده ها در بعضی کشور ها ، غالبا از بالا به پایین است. یعنی نهادی در حاکمیت به دلیل یافتن پاسخ به مسائلی که دارد، اندیشکده ای را تشکیل میدهد تا افراد با فراغ بال بیشتری به مسائل فکر کنند و درباره آن راهکار بدهند. در این صورت، آن نهاد به صورت کامل تامین مالی اندیشکده را انجام میدهد و عزل و نصب رئیس و ساختار آن موسسه و اندیشکده هم کاملا دست آن نهاد بالا دستی است.
ساختار دسته دوم اندیشکده ها هم که من اسم آن را پایین به بالا گذاشتهام، مبتنی بر این است که افرادی دور هم جمع میشوند و یک اندیشکده را شکل میدهند. این اندیشکده ها خود-تامین هستند. یعنی شبیه موسسات یا شرکت های خصوصی تامین مالی خود را انجام میدهند. تصمیمات این اندیشکده ها هم از پایین به بالا است، یعنی هیئت مدیره یا شورای راهبری آن از خود بدنه اندیشکده شکل میگیرد و تصمیماتش را هم خودش میگیرد.
تامین نیروی انسانی در اندیشکده ها، با چه ویژگی هایی را پیشنهاد میکنید؟ چه افرادی با چه میزان تحصیلات، در چه رشته هایی و با چه روش هایی برای جذب، مناسب اندیشکده ها هستند؟
اندیشکدهها دو خروجی برای حاکمیت دارند که اولی ارائه راکار برای حل معضلات است و خروجی دوم اندیشکده ها سرمایه انسانی است. یعنی فردی که در اندیشکده ها و در فضای تخصصی یک حوزه، فعالیت کرده است توانایی دارد که در پستهای مدیریتی آن حوزه، به کار گرفته شود. بنابراین سرمایه انسانی مهمترین دارایی هر اندیشکده است. به بیان دیگر هر اندیشکده را به اندیشه ورزان و فعالان آن میشناسند.
در جذب افراد برای فعالیت در اندیشکده، اولین ویژگی دغده مندی افراد است. یعنی فردی که جذب میشود، دغدغه حل مسائل کشور را داشته باشد. کار سیاست پژوهی بسیار سخت است و باید امید به حل مشکلات داشته باشد. همچنین نیروهای اندیشکده ها باید توان تحلیلی بالایی داشته باشد، یعنی مسائل را سطحی و رسانهای نگاه نکنند.
بحث ارتباط گیری در اندیشکده ها اهمیت زیادی دارد. برای کار در این حوزه نیازمند افرادی هستیم که توان فهم فضای رسانه ای، ارائه (پرزنت) کردن و اقناع سازی داشته باشند و بتوانند با مسئولین کشور ارتباط بگیرند.
نکته دیگری که در جذب افراد مهم است و مختص کشور است، تسلط نسبی بر مبانی تئوریک به ویژه مباحث اسلامی است.