مقاله ها

(افسران جوان جنگ نرم جبهه مقاومت ملی افغانستان)

جنگ نرم چیست؟

امروزه با توجه به وسعت دنیای ارتباطات و فن آوری‌های اطلاعاتی و گسترش رسانه‌های اینترنتی و مجازی، تهاجم کشور‌های استکباری از حالت جنگ نظامی و سخت خارج و به جنگ نرم تغییر ماهیت داد ه است.

جنگ نرم،نوعی تلاش برای تصویر سازی ذهنی و مهندسی افکار عمومی است . بی توجهی به جنگ نرم به معنای بی توجهی به تلاش دشمن برای بی دین ساختن جامعه است .مفهوم جنگ نرم که در مقابل جنگ سخت مورد استفاده قرار می گیرد دارای تعریفی واحد که مورد پذیرش همگان باشد نیست و تا حدی تلقی و برداشت افراد ، جریان ها و دولت های گوناگون از آن متفاوت است . هم اکنون کشورهای استکباری به این نتیجه رسیده اند که همانگونه که استعمار به شیوه های قدیم ، دیگر جواب گوی نیازها و اقتضائات امروزه نیست و باید در قالب استعمار نو وارد کشورها شد ، از طریق جنگ سخت نیز چندان نمی توان موفقیت های مورد نظررا کسب کرد . بنابراین سعی می کنند با تمرکز بر مسائل فکری، ، ایدئولوژی و فرهنگی و در واقع با گشودن جبهه جنگ نرم ، به اهداف خود برسند . بنابراین جنگ نرم ،امروزه موثرترین ، کارآمد ترین و کم هزینه ترین و در عین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیت ملی و پایدار یک کشور است .



جنگ نرم به هر گونه اقدام روانی و تبلیغاتی گفته می‌شود که هدف آن جامعه یا گروه است و عمده تفاوت آن با جنگ سخت (نظامی)، عدم درگیری و استفاده از سلاح‌های نظامی می‌باشد، زیرا در جنگ نرم از سلاح‌های تبلیغاتی، اعتقادی استفاده می‌شود.



ازآنجایی که دشمن بر اساس تجربه دریافته است که تغییر نظام و افکار عمومی، دیگر به هیچ عنوان با روش‌هایی از قبیل جنگ نظامی و زور تحقق نمی‌یابد؛ به طراحی جنگ نرم و اشاعه‌ی تفکر لیبرال دموکراسی پرداخته و بدان دلیل که این نوع جنگ هنوز هم تا حدودی در میان مردم ناشناخته است، اکثرا به خطرات این جریان واقف نیستند و، چون جنگ نرم از ظرافت خاص و مراحل متنوعی برخوردار است، با عوام فریبی و به آهستگی پیش می‌رود ناخود آگاه به دام آن گرفتار می‌شوند.


جنگ نرم در پی تغییر قالب‌های ماهوی جامعه و ساختار سیاسی آن است.

آرام، تدریجی و زیرسطحی است

ارائه تصویری شکست خورده از حریف

در جنگ نرم تصویری شکست خورده، ناامید و مأیوس از حریف ارائه می‌شود و در مقابل، مهاجم با نمادسازی و تصویرسازی و خود را پیروز و موفق نشان می‌دهد و در اینجاست که عملیات روانی با توانی فوق العاده صورت می‌گیرد.



پایدار و بادوام است یعنی نتایج جنگ نرم در صورت موفق بودن، پایدار و با دوام خواهد بود. قابل ذکر است که هدف جنگ نرم تغییر باور‌ها و اعتقادات است و چنانچه این تغییر صورت پذیرد، یا گذشت به حالت اولیه به راحتی امکانپذیرنخواهد بود.
جنگ نرم با تحرک و جاذبه دار است. جنگ نرم به تدریج و آرام شروع می‌شود و در نقطه‌ی به دلیل ایجاد جاذبه‌های کاذب و با گذشت زمان، بسیاری از بازیگران و حتی بازیگردانان آن به صورت خواست و ناخواست از درون جامعه مورد هدف با استخدام کارگذاران به این جنگ در می‌آیند.


جنگ نرم با خلق از ارزش‌های جدید، اسطوره سازی و نماد سازی، هیجان ساز است. این نوع جنگ از احساسات جامعه، نهایت استفاده را می‌برد به طوریکه از ارکان مهندسی جنگ نرم مدیریت احساسات است. به این صورت که تلاش می‌شود از عواطف و احساسات جامعه مورد نظر برای نفوذ در افکار و اندیشه‌ها در جهت ایجاد دگرگونی در باور‌ها استفاده می‌شود که در نتیجه بحران آفرین می‌گردد.

آسیب محور بودن جنگ نرم

جنگ نرم آسیب محور است. آسیب‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و میدان مانور جنگ نرم است. دشمنان در جنگ نرم با شناسایی نقاط آسیب جامعه مورد نظر در حوزه‌های ذکرشده، فعالیت‌های خود را سامان داده و با خلق آسیب‌های جدید، بر دامنه تحرکات خود می‌افزایند.
جنگ نرم چند وجهی است. پر دامنه بودن و برخوردداری از وجوه مختلف از دیگر ویژگی‌های جنگ نرم است، د راین جنگ از تمامی علوم، فنون، شیوه‌ها و روش‌های شناخته شده و ارزش‌های موجود استفاده می‌گردد.
جنگ نرم تضاد آفرین است. جنگ نرم از محیط‌های آسیب دار در جامعه شروع می‌شود و با ایجاد گسل‌های متعدد در بخش‌های گوناگون جامعه و از طریقه متفاوت کردن باور‌ها، ارزش‌ها و شکل دهی به رفتار‌های جدید، اعضای یک جامعه را در برابر همه قرار می‌دهد. تضاد‌های بوجود آمده از طریق جنگ نرم، همبستگی اجتماعی و وحدت ملی را بر هم زده و زمینه‌های بروز بحران و درگیری‌های داخلی را فراهم می‌سازد، بنابراین تخریب و وحدت ملی یکی از پیامد‌ها و ویژگی‌های جنگ نرم است.
جنگ نرم مسئله‌ی نوینی نبوده و از سبقه‌ی تاریخی برخوردار می‌باشد، بدان صورت که در ابتدا چهره‌ی ساده‌ای داشته یعنی به صورت شایعه پراکنی، دروغ و اهانت بوده، اما با گذشت زمان و تحولات و پیچیدگی‌های روز افزون اجتماعی، این رویکرد نیز پیشرفت نموده و از پیچیدگی، ظرافت و تاثیر گذاری بیشتری برخوردار گشته است.
جنگ نرم تردیدآفرین است. ایجاد تردید و بدبینی نسبت به بسیاری از مسائل یک اصل و قاعده است حرکت در این جنگ با خلق تردید و ایجاد ناامیدی و یاس شروع می‌شود و برای توفیق با نوپردازی به صورت ظریف و آرام در باور‌ها و اعتقادات اساسی تردید ایجاد می‌وشد و به مرور بر دامنه این تردید‌ها افزوده شده تا د رنهایت به ایجاد تغییرات اساسی در ارزش‌ها و بارو‌ها دست یابند.



جنگ نرم از ابزار روز استفاده می‌کنند در این نوع جنگ، از پیشرفته‌ترین تکنیک ها‌ی روز استفاده می‌گردد. فضای مجازی و سایبری، محیط اصلی جنگ نرم در شرایط کنونی به حساب می‌آید. این فضا، امکان اغواگری با ایجاد جاذبه‌های گوناگون و خلق بستر‌های لازم برای سوار شدن به امواج احساسات را به خوبی فراهم می‌سازد.

   تفاوتهای جنگ نرم و جنگ سخت

حوزه تهدید نرم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است، در حالی که حوزه‌ تهدید سخت امنیتی و نظامی می‌باشد؛

تهدیدهای نرم پیچده و محصول پردازش ذهنی نخبگان و بنابراین اندازه‌گیری آن مشکل است، در حالی که تهدیدهای سخت؛ عینی، واقعی و محسوس است و می‌توان آن را با ارائه برخی از معیارها اندازه‌گیری کرد؛

روش اعمال تهدیدهای سخت، استفاده از زور و اجبار است، در حالی که در نرم ، از روش القاء و اقناع بهره‌گیری می‌شود. و تصرف و اشغال سرزمین است در حالی که در تهدید نرم ، هدف تاثیر‌گذاری بر انتخاب‌ها، فرآیند تصمیم‌گیری و الگوهای رفتاری حریف و در نهایت سلب هویت‌های فرهنگی است؛

مفهوم امنیت در رویکردهای نرم شامل امنیت ارزش‌ها و هویت‌های اجتماعی می‌شود، در حالی که این مفهوم در رویکردهای سخت به معنای نبود تهدید خارجی تلقی می‌گردد.

تهدیدهای سخت، محسوس و همراه با واکنش برانگیختن است، در حالی که تهدیدهای نرم به دلیل ماهیت غیر عینی و محسوس آن، اغلب فاقد عکس‌العمل است.

6-مرجع امنیت در حوزه تهدیدهای سخت، به طور عمده دولت‌ها هستند، در حالی که مرجع امنیت در تهدیدهای نرم محیط فروملی و فراملی (هویت‌های فروملی و جهانی) است؛

کاربرد تهدید سخت در رویکرد امنیتی جدید عمدتاً مترادف با فروپاشی نظام‌های سیاسی- امنیتی مخالف یا معارض است، در حالی که کاربرد تهدید نرم در رویکردهای امنیتی جدید علیه نظام‌های سیاسی مخالف یا معارض، مترادف با فرهنگ‌سازی و نهادسازی در چارچوب اندیشه و الگوهای رفتاری نظام‌های لیبرال و دموکراسی تلقی می‌شود.

جنگ نرم نیز همانند جنگ سخت اهداف مختلفی دارد و قاعدتا هدف غایی هر دو آنها تغییر کامل نظام سیاسی یک کشور است که البته با اهداف محدودتر هم انجام می گیرد. در حقیقت جنگ نرم و جنگ سخت یک هدف را دنبال می کنند و این وجه مشترک آنهاست، در هر صورت هدف اصلی این جنگ، اعمال فشار برای ایجاد تغییر در اصول و رفتار یک نظام و یا به طور خاص تغییر خود نظام است.

اهداف جنگ نرم

استحاله فرهنگی در جهت تأثیرگذاری شدید بر افکار عمومی جامعه مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و کنترل شده که نظام سلطه همواره از این روش برای پیشبرد اهداف خود سود جسته است.

استحاله سیاسی به منظور ناکارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاه نمایی ارکان آن نظام.

ایجاد رعب و وحشت از مسائلی همچون فقر، جنگ یا قدرت خارجی سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن برای ایجاد جو بی اعتمادی و ناامنی روانی.

اختلاف افکنی در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام های نظامی و سیاسی کشور مورد نظر در راستای تجزیه سیاسی کشور.

ترویج روحیه یاس و ناامیدی به جای نشاط اجتماعی و احساس بالندگی از پیشرفت های کشور.

بی تفاوت کردن نسل جوان به مسائل مهم کشور.

کاهش روحیه و کارآیی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخه های مختلف نظامی و امنیتی.

ایجاد اختلاف در سامانه های کنترلی و ارتباطی کشور هدف.

تبلیغات سیاه (با هدف براندازی و آشوب) به وسیله شایعه پراکنی، پخش تصاویر مستهجن، جوسازی از راه پخش شب نامه ها و...

تقویت نارضایتی های ملت به دلیل مسائل مذهبی، قومی، سیاسی و اجتماعی نسبت به دولت خود به طوری که در مواقع حساس این نارضایتی ها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند.

تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل های نادرست و اغراق آمیز.

جنگ نرم به ابزارها و امکاناتی نیازدارد تا بتواند به اهداف خود جامه عمل بپوشاند.

افسران جوان جنگ نرم جبهه مقاومت ملی افغانستان یک بخش حیاتی برای اجرا سازی و تغییر روند مبارزه طولانی مدت است. 

استفاده کلمه افسر برای ارزش دادن به کسانی است که در این بخش فعالیت خواهند داشت.

کلمه جوان برای تربیت نسل  های جوان امروزی و آینده اجتماع ماست و این کلمات بقای این بخش را پایداری می بخشند.

روش هاى گفتارى در اعمال تهدیدات نرم را مى توان به چهار بخش «عملیات روانى»، «عملیات ادراکى»، «دیپلماسى عمومى» و «فریب استراتژیکى» تقسیم نمود:

عملیات روانى

به مجموعه طرح ها و اقداماتى گفته مى شود که به دنبال تشویق، تهییج و تحریک افکار عمومى در خصوص یک مسأله اى مشخص و با اهداف از پیش تعیین شده است. عملیات روانى به طور کلى در چارچوب اقدامات اطلاعاتى و با اهداف پنهانى قرار دارد و آثار، نتایج و همچنین ابزارها و شیوه هاى آن به راحتى قابل شناسایى نیست. عملیات روانى بیشتر در شرایط بحرانى مانند جنگ، شورش و اغتشاش؛ یا در شرایط ناپایدار و شکننده مانند التهاب در روابط دو کشور، مورد استفاده قرار مى گیرد.

فرضیات عملیات روانى بر این است که توان جنگیدن دشمن جدا از ابزارها و جنگ افزارهاى نظامى، بر اراده نیروى انسانى معطوف به جنگ استوار است.

1 عملیات روانى آشکار:انواع عملیات روانى این نوع عملیات به طور معمول با استفاده از تبلیغات سفید (تبلیغاتى که هویت منبع آن معلوم است) انجام مى‌شود اغلب موارد عملیات روانى که با عناوین رسمى (مانند رادیو آمریکا) به اجرا در مى آیند. از مصادیق این نوع عملیات‌اند.
2عملیات روانى پنهانى: عملیاتى است که منبع انتشار آن فاش نمى شود، یا اگر هم کشف شد، آن دولت بتواند هر گونه دخالتى را انکار کند. عملیات روانى پنهان معمولاً به وسیله تبلیغات سیاه و خاکسترى به اجرا در مى آید.

اهداف عملیات روانى

هدف از عملیات روانى تغییر «رفتار» و «نگرش» مخاطب در جهت مطلوب است. این مطلوب بودن باتوجه به شرایط طرفین به سه دسته تقسیم مى شود:

.1 بین گروه ها در یک کشور: عملیات روانى بین دو گروه، بیشتر براى کسب قدرت است اما با توجه به تخریبى بودن عملیات روانى در نهایت شهروندان آن کشور متضرر خواهند شد و کشور آسیب خواهد دید.
2 .بین دو کشور غیرمتخاصم: در این حالت هدف عملیات کسب امتیازهاى اقتصادى و سیاسى است و هر کشور در جهت منافع ملى خود سعى بر امتیازگیرى بیشترى دارد.
.3 دو کشور متخاصم: در این حالت مطلوب بودن، تغییر رژیم یا تغییرات اساسى در رفتار کشور مقابل و نگرش بین دو کشور است.

نمونه هایى از تغییر نگرش

.1 بدبین سازى شهروندان نسبت به حاکمیت،
.2 ناکارآمد نشان دادن مسئولان کشور هدف،
.3 القاى وجود تبعیض و نبود آزادى در کشور هدف،
.4 القاى عقب ماندگى کشور نسبت به دیگر کشورها،
.5 القاى ناجى بودن کشور دشمن،
.6 بزرگ جلوه دادن قدرت دشمن.

نمونه هایى از تغییر رفتار

1 .مقاومت قانونى در برابر حاکمیت،
2 .مقاومت غیرقانونى در برابر حاکمیت ،
.3 مقاومت نکردن در برابر نفوذ دشمن،
4 .کمک به دشمن براى نفوذ به کشور.

ابزار عملیات روانى

ابزار عملیات روانى به دو دسته؛ «فشار عملى» و «فشارهاى تبلیغاتى- روانى» تقسیم مى شوند.
فشارهاى عملى در عملیات فرا ملى چهار دسته اند: اقتصادى، فرهنگى - سیاسى، دیپلماتیک و نظامى.
ابزارهاى تبلیغاتى - روانى عبارتند از: تلویزیون، رادیو، خبرگزارى ها، مطبوعات و اینترنت که هر یک با توجه به خرده هدف هاى عملیاتى روانى کارایى ویژه اى دارند. براى مثال در امر شورشگرى، تلویزیون هاى ماهواره اى و رادیوهاى خارجى بیشترین تأثیر را بر شهروندان آن کشور آماج خواهند داشت.
لازم به ذکر است ابزارهاى روانى و تبلیغات به عنوان ابزارهاى مکمل، پس از موفقیت نسبى ابزارهاى عملى استفاده مى شود.

عملیات ادراکى

تأثیرگذارى بر نگرش ها، باورها، عقاید، اهداف و ارزش هاى طرف مقابل با هدف ایجاد تغییر در مخاطبان تا سرحد همسو شدن آن ها با اهداف و منابع عمل کننده را مى توان عملیات ادراکى معنا نمود این نوع عملیات به جاى این که مخاطب را تهییج یا یکباره و فورى وادار به عکس العمل نماید، نگرش آن ها را نسبت به مسایل اساسى مانند ایده حاکمیت تحت تأثیر قرار دهد. در عملیات ادراکى از فنون و شگردهاى مختلفى مانند برگزارى جلسات نقد و بررسى، مباحثه و گفت و گو، نظریه پردازى و مواردى مانند این استفاده مى شود.

دیپلماسى عمومى(یا مردم محور)

اصطلاحى است که از اواسط دهه 1960 میلادى و در هنگامه جنگ سرد در آمریکا و دیگر کشورهاى بلوک غرب مطرح شد. مفهوم کلى دیپلماسى عمومى برقرارى روابط حسنه دولت ها با ملت ها به جاى روابط بین دولت ها و در جهت فتح قلوب و اذهان عمومى همه یا بخش هاى انتخاب شده اى از مردم کشورهاى هدف از طریق سیاست هاى فرهنگى و اجتماعى مى باشد. یک تعریف رسمى جدید از دیپلماسى عمومى بریتانیا این گونه است: «کار براى رسیدن به اهداف و نفوذ کردن مثبت در دیدگاه هاى افراد و سازمان هاى خارجى نسبت به بریتانیا و همکارى آن ها با بریتانیا
این روش هزینه اجراى تصمیمات و پیگیرى منافع و مقصد را به حداقل مى رساند و سد مقاومت ها در برابر «دیگران» یا «بیگانگان» را مى شکند. در این میان، رسانه هایى که مخاطبانى بیرون از مرزهاى جغرافیایى یک کشور دارند، بیشترین کمک را به پیشبرد منافع ملى خواهند داشت.
این روش از جهت هدف با روش عملیات ادراکى شباهت زیادى دارد؛ اما از جهت نحوه و سازمان اجرایى متفاوت است. زیرا متولى دیپلماسى عمومى، دستگاه سیاست خارجى کشور عمل کننده است، در حالى که متولى عملیات ادراکى، رسانه ها، دستگاه هاى آموزشى و سازمان هاى غیردولتى اند.
با توجه به دامنه فعالیت هاى متعارف و نامتعارف دیپلمات هاى محلى بریتانیا، شاید بتوان لندن را پیشگام دیپلماسى عمومى دولت هاى سلطه جوى خارجى در تاریخ  کشورهاى خاورمیانه حتى پیش از رایج شدن اصطلاح و سیاستى مشخص با این نام داشت.
دیپلماسى عمومى بریتانیا در قرن 21 شکل نوینى به خود گرفت. در واقع سیاستمداران و سیاست گذاران بریتانیایى پس از چند دهه دریافته بودند که بدون یک بازنگرى اساسى در برنامه هاى سنتى مرسوم دیپلماسى عمومى خود قادر به رقابت با دیگر قدرت هاى حاضر در این صحنه در جهان امروز نخواهد بود. از زمان تدوین و انتشار گزارش لرد کارتر به بعد، بخش دیپلماسى عمومى در کمیسیون سیاست خارجى پارلمان بریتانیا نیز فعال و به طرز قابل ملاحظه اى بیشتر از گذشته موجب تعامل قانونگذاران آن کشور با سرویس جهانى بى.بى.سى و بریتیش کانسل و مسئولان آن مؤسسات در جهت دگردیسى و پوست اندازى آن دو نهاد سنتى و رسمى شده است.

فریب استراتژیکى

عملیات فریب را «سلسله اقدامات سازمان یافته و پنهانى که به منظور تأثیرگذارى بر ذهنیت حریف طراحى و اجرا مى شود و هدف اصلى آن ایجاد انحراف، در تصمیمات حریف از طریق ارائه اطلاعات هدایت شده و گاه غلط و اجبار وى به اقدام یا عدم اقدام در جهت منافع ملى کشور خودى یا به ضرر منافع خود» تعریف مى کنند.
آماج اصلى فریب استراتژیک، نهادها و سازمان هاى اطلاعاتى و امنیتى کشور هدف است. بر این اساس چنانچه طراحان فریب استراتژیک بتوانند در حداقل منابع و مجارى اطلاعاتى چنین سازمان هایى نفوذ کرده احتمال تبدیل شدن محتواى اطلاعاتى فریب دهنده به عنوان یک گزارش یا بخشى از یک گزارش اطلاعاتى ارایه شده از سوى سرویس هاى نظامى، امنیتى و اطلاعاتى کشور مخاطب بالا خواهد رفت.

فریب استراتژیک با روش عملیات روانى که پیشتر ذکر شد شباهت هایى دارد. از جمله:
- هر دو به ذهنیت افراد توجه کرده و در تلاش براى تأثیرگذارى بر آن اند.
- هر دو مشتمل بر سلسله اقداماتى هدفمند و سازمان یافته مى باشند.
- هر دو جزو اقدامات سرى و پنهان محسوب مى شوند.

در عین حال؛ این دو روش تفاوت هاى مهمى هم با هم دارند:
اولین نقطه افتراق فریب استراتژیک و عملیات روانى، محدوده تأثیرگذارى عملیات روانى «نگرش عامه مردم یک جامعه» است، در حالى که فریب، «ذهنیت سوژه اى خاص» (فرد، گروه یا سازمان معین) را هدف قرار مى دهند.
دوم، این که هدف عمده عملیات روانى، عواطف و احساسات عموم افراد یک جامعه خاص (افکار عمومى) مى باشد. در حالى که هدف عملیات فریب، تصمیم گیران، فرماندهان و افراد خاصى ازجامعه اى مشخص در محیط حریف است.

روش هاى رفتارى

روش هاى رفتارى دومین دسته از روش هاى اعمال تهدیدات نرم اند. در روش هاى رفتارى، هدف اصلى شکل دادن به رفتارهاى جمعى، متناسب با خواسته ها، اهداف و برنامه هاى تهدیدگر است. این روش را مى توان به چهاربخش: «اعتراض»، «عدم همکارى با دولت»، «مداخله غیرخشونت آمیز» و «جذب مخالفان حکومت» تقسیم نمود.

اعتراض

به اقداماتى گفته مى شود که حکایت از نشان دادن اعتراض و نارضایتى بدون مداخله و رویارویى با نیروهاى پلیس داشته باشد؛ که در صورت تکرار و روندسازى مى تواند تبدیل به مقاومت شود. اعتراض مى تواند به صورت تحصن، مخالفت خوانى، کم کارى، کارشکنى و تجمع مسالمت آمیز انجام شود.

عدم همکارى با دولت ( نافرمانى مدنى)

به مجموعه اقداماتى گفته مى شود که از سوى مردم یا برخى جمعیت ها به منظور ایجاد محدودیت یا خوددارى از همکارى هاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و امنیتى با دولت اتخاذ گردد. مواردى مانند عدم پرداخت مالیات، قبوض مصارف خدمات عمومى، بیرون کشیدن پول و سرمایه خود از شبکه هاى دولتى، عدم مشارکت سیاسى مانند عدم مشارکت در انتخابات.

مداخله غیرخشونت آمیز

به معناى ایجاد اختلال در نظم عمومى مؤسسات، سازمان ها، برنامه ها، طرح ها و فعالیت هاى دولت، توسط افراد، تشکل ها و دولت هاى دیگر است. نوع اقدام حتماً باید غیرخشونت آمیز باشد؛ مثلاً خرابکارى نامحسوس یا تصرف غیرخشونت آمیز یک ساختمان یا نهاد دولتى از جمله این موارد است.

جذب مخالفان حکومت

به معناى جرأت دادن به مخالفان و حمایت از آنان در هنگام سختى و خطر با هدف هویت بخشى، انسجام بخشى، تحریک پذیرى، افزایش انگیزه و اعتماد به منظور ایمان سازى مسیر مقابله از سوى یک دولت یا سازمان دشمن علیه دولتى دیگر است.

روش هاى شبکه اى

در روش هاى مبتنى بر شبکه، هدف اصلى اطلاعات و ارتباطات بر روى شبکه است. بنابراین اینترنت ها، مخازن و پایگاه هاى اطلاعاتى و سایت هاى کنترل و فرمان از بخش هاى مهم و مورد توجه در این روش اند. روش هاى شبکه اى را به دو دسته مى توان تقسیم کرد:

دیجیتالى؛ روش هاى دیجیتالى به روش هایى گفته مى شود که از طریق فعالیت در فضاى دیجیتالى اهداف جنگى را پى مى گیرد و یا به دنبال اختلال در ارتباط، سرقت اطلاعات و یا اختلال در سامانه هاى مدیریت در شبکه هاى اینترنت و اینترانت هستند؛ از این اقدامات به جنگ رایانه اى هم تعبیر مى کنند. حمله هاى هکرى را مى توان مشهورترین روش دیجیتالى دانست.

الکترونیکى؛ روش هاى الکترونیکى مجموعه روش هایى است که از طریق وسایل الکترونیکى مانند ماهواره و رادیو و تلویزیون اهداف کشور مهاجم را پى مى گیرند و یا به دنبال اختلال در این وسایل و امواج مربوطه شان هستند.

ابزارهاى جنگ نرم

وسعت ابعاد و زمینه هاى جنگ نرم سبب مى شود که دایره وسیعى از ابزار مدرن را در زمره ابزارهاى این جنگ بگنجانیم. به علاوه که خصلت ابتکارى و ابداعى در این جنگ سبب مى شود این دایره هم چنان وسعت بیشترى یابد و ابزارهاى جدید و ابداعى هم به این فهرست افزوده شوند. این ابزارها را در یک تقسیم بندى مى توان در سه عنوان گنجاند: «صنایع فرهنگى»، «رسانه ها»، «فن آورى هاى نوین ارتباطى و تبلیغاتى». که همگى ارتباطى تنگاتنگ و پیچیده با هم دارند.

صنایع فرهنگى

.1 سینما؛ جذابیت فراوان و قدرت تأثیرگذارى و نیز قابلیت بالاى تکثیر محصولات صنعت سینما، سبب شده است که دنیاى غرب به عنوان مخترع و صاحب اولیه این صنعت، بیشترین استفاده را از آن در جهت تبلیغ و ترویج فرهنگ و ارزش هاى خود در جوامع دیگر ببرد و سهمى ویژه را در این راستا به این صنعت اختصاص دهد. تأسیس تشکیلاتى چون هالیوود از بزرگترین گام ها در این راستا است.
سینماى آمریکا، به اقتضاى دیگر مصنوعات سرمایه دارى، بر پایه سکس و خشونت و ترس شکل گرفته است و ترویج کننده فرهنگ غربى و در موارد بسیار حاوى هجمه هاى صریح و غیرصریح به فرهنگ ها و نظام هاى ارزشى مخالف و مقابل غرب، از جمله ارزش هاى دینى مى باشد. در کشور ما نیز بخش قابل توجهى از برنامه هاى شبکه هاى داخلى به دوبله و پخش همین فیلم ها البته با اعمال پاره اى ممیزى هاى اخلاقى اختصاص دارد که موارد بسیارى این ممیزى ها اصلاحى در خصلت ترویجى آن ها نمى تواند تغییر ایجاد کند. به علاوه که امروزه با گسترش ماهواره ها طیف وسیعى از فیلم ها قابل دسترسى است.
2 .کارتون انیمیشن؛ در کنار سینما، صنعت انیمیشن سازى (پویانمایى) هم صنعت مستقلى است که هواداران بسیارى را خصوصاً در بین مخاطبان کودک و نوجوان به خود جذب کرده است.
شخصیت هاى ساده و دوست داشتنى دنیاى کارتون براى مخاطبان و دوستداران کودک و نوجوان شان به آسانى به عنوان الگو پذیرفته مى شوند و کودکان سعى مى کنند از رفتارها و برخوردهاى آنان تقلید کنند.
وجود همین قابلیت مهم است که سبب شده کارتون ها در فرآیند هجوم نرم جهان غرب علیه دیگر فرهنگ ها و کشورها نقشى ویژه را به خود اختصاص دهند. این رویکرد را خصوصاً در نسل جدید کارتون ها مى توان دید. در برخى موارد دامنه بهره بردارى از کارتون ها به بیان مضامین سیاسى نیز کشیده مى شود و شخصیت هاى محبوب کارتون ها به نمایندگان و مبلغان فرهنگ و سبک زندگى و ارزش هاى جامعه غربى به سراسر جهان اعزام مى شوند.
.3 ماهواره؛ ماهواره امکانات بى نظیرى را پیش روى صاحبان رسانه و دولت ها و قدرت ها گذاشته است که رسانه هاى پیشین در تأمین آن ها ناتوان بودند. شاید بتوان کار ویژه ماهواره در جنگ نرم را به جهت فضاى آزاد و رها از چارچوب و قانونى که بر آن حاکم است انتشار برنامه ها و مطالبى دانست که مخالف و مغایر با ارزش ها و اصول کشور مورد هدف اند.
.4 اسباب بازى؛ یکى از کالاهاى فرهنگى مؤثر که با توجه به قشر مخاطب اش اهمیتى دوچندان و وضعیتى حساس دارد، اسباب بازى ها است.
اسباب بازى هاى ساخته شرکت هاى غربى، ترویج دهنده فرهنگ غربى براى کودکان دیگر کشورها است تا از همان سنین کودکى با این فرهنگ آشنا شده و با آن انس بگیرند!!
5.بازى هاى یارانه اى؛ پس از رواج استفاده از رایانه در منازل شخصى، یکى از مهمترین موارد استفاده براى کودکان و نوجوانان بازى هاى رایانه اى است. این بازى ها که نسل هاى پیشین شان آتارى، کمودور و پلى استیشن بودند، با استفاده از قابلیت هاى رایانه، توانستند خیلى زود همه رقباى سنتى خود را کنار بزنند و بازار گسترده اى را به خود جلب نمایند.
به جهت فقر نسبى دانش گرافیک رایانه اى در دیگر کشورها، در زمینه بازى هاى رایانه اى، کشورهاى غربى و آمریکا با فاصله اى بسیار زیاد پیشگام اند.
سود سرشار اقتصادى که سالانه از محل فروش این بازى ها عاید کمپانى بزرگ سازنده آن ها مى شود، سبب شده است که بازى هاى رایانه اى یکى از مهمترین ابزارهایى باشند که قدرت هاى جهانى از آن در راستاى جنگ نرم و ترویج و تبلیغ و مدل زندگى غربى نهایت استفاده را بکنند.
.6 موسیقى؛ موسیقى یکى از مقولات فرهنگى است که در جریان نبرد نرم مورد استفاده وسیع تبلیغ رسانه اى غرب قرار گرفته است. موسیقى در بیشتر تمدن ها و فرهنگ ها نمونه هایى دارد.
در این میان موسیقى جاز سیاهان در آمریکا شکل و شمایلى نو گرفته و با سبک هاى مختلف راک اند رول، پاپ، رپ، متال و... به تدریج به صنعتى درآمدزا با سودهاى هنگفت تبدیل شده است و با ظهور فن آورى هاى جدید، موسیقى قالب تصویر را هم پذیرا شدند و شوها و کلیپ ها پدید آمدند. و از آن جا که سیاست گذاران این صنایع فرهنگى، تنها به سود سرشار و فروش بالاى این محصولات مى اندیشند عناصر سکس و خشونت وارد این کلیپ ها و شوها شدند. این محصولات در فهرست صادرات فرهنگى دنیاى غرب به ممالک دیگر قرار گرفت و گاهى مشابه سازى شد. از جمله در ایران از دوران پهلوى دوم موسیقى با کپى بردارى از نمونه هاى غربى ظهور کرد و مخاطبان بسیارى را توانست به خود جذب کند. پس از انقلاب هم با فاصله اى چند ساله این روند استمرار یافت. علاوه بر موسیقى پاپ، چند سالى است که شاهد ظهور موسیقى زیر زمینى یا رپ فارسى هستیم که به نوعى تقلید یکى از گونه هاى موسیقى غرب است.

ابزارهاى رسانه اى

رسانه ها در جنگ نرم نقش ویژه و منحصر به فردى را ایفا مى کنند. تا آنجا که از آن به «جنگ رسانه اى» تعبیر مى شود. بنیادى ترین تعریف جنگ رسانه اى استفاده از رسانه ها براى تضعیف کشور هدف و بهره گیرى از توان و ظرفیت رسانه ها اعم از مطبوعات، خبرگزارى ها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و اصول تبلیغات است. جنگ رسانه اى یکى از برجسته ترین جنبه هاى جنگ نرم و جنگ هاى جدید بین المللى است. جنگ رسانه اى تنها جنگى است که حتى در شرایط صلح نیز بین کشورها به صورت غیررسمى ادامه دارد.
.1  مطبوعات؛ على رغم ظهور رسانه هاى نوین و شیوه هاى آسان تر و کارآمدتر اطلاع رسانى، مطبوعات اعم از روزنامه ها، مجلات و... جایگاه مهمى را در اطلاع رسانى و شکل دهى افکار عمومى ایفا مى کنند. روزنامه هاى کثیرالانتشار بین المللى که محصول کمپانى هاى بزرگ خبر پراکنى اند و مشترکین و مخاطبان فراوانى را در سرتاسر جهان جذب کرده اند.
.2  رادیو؛ رادیوها از جمله مؤثرترین و معمول ترین رسانه هایى است که دولت هاى متخاصم از سال ها پیش از آن ها براى تأثیرگذارى بر افکار عمومى کشور مقابل شان بهره مى گیرند. کار ویژه رادیوها در جنگ نرم را مى توان تهیه، تدوین و پخش اخبار و گزارش ها و تحلیل هایى علیه کشورها و دولت هاى رقیب و در راستاى منافع سیاسى، فرهنگى و اقتصادى کشور متبوع خود دانست. اقدامى که با هدف تأثیرگذارى بر افکار عمومى شهروندان کشور هدف و جلب اعتماد آن ها به خود و در مقابل بى اعتمادسازى آن ها به رسانه هاى داخلى و نظام سیاسى اش انجام مى شود.
3 تلویزیون؛ از رسانه هاى پیشتاز و پرمخاطب تلویزیون هاى بین المللى اند که میلیون ها نفر را در سراسر جهان مخاطب برنامه هاى مختلف خود قرار مى دهند. کار ویژه تلویزیون ها در جنگ نرم را مى توان تهیه و پخش برنامه هاى خبرى و تحلیل و گزارش هایى از کشور هدف - بر خلاف روایت رسانه هاى رسمى و دولتى آن کشور - و در راستاى سیاه نمایى اوضاع آن کشور دانست.
در این راستا آنان بخش ویژه اى از توان خود را به پوشش دهى اقدامات و فعالیت هاى تخریبى اپوزیسیون آن کشور اختصاص مى دهند.
 4خبرگزارى ها و آژانس هاى خبرى؛ خبرگزارى هاى بین المللى یکى از عمده ترین ابزارهاى جنگ رسانه اى در جهان محسوب مى شوند. این خبرگزارى ها هر روزه باتولید میلیون ها کلمه خبر و مخابره آن با پیشرفته ترین تکنولوژى هاى ارتباطى، فرآیند اطلاع رسانى جهانى را تحت سیطره و کنترل خود دارند. آن ها مى توانند با سانسور یک خبر یا دادن پوشش وسیع به یک رویداد، افکار عمومى جهان را له یا علیه آن مسأله برانگیزانند. اهمیت خبرگزارى ها زمانى آشکار مى شوند که بدانیم اکثر مطبوعات، خبرگزارى هاى ملى و منطقه اى و شبکه هاى رادیو تلویزیونى، اخبار و اطلاعات عمده خود را از این آژانس هاى خبرى دریافت مى کنند.

فن آورى هاى نوین ارتباطى

اینترنت؛ بى گمان مهم ترین و موثرترین اتفاقى که در عرصه رسانه ها افتاده است ظهور اینترنت مى باشد. قابلیت هایى بى نظیرى که اینترنت با خود به ارمغان آورده سبب شده این پدیده به مهمترین و موثرترین ابزار جنگ نرم بدل شود.
سایت هاى خبرى و خبرگزارى هاى اینترنتى؛ اینترنت زمینه ساز ظهور و رواج طیف وسیعى از خبرگزارى هاى مجازى شده است. فعالیت در فضاى مجازى به مراتب آسان تر و کم هزینه تر است و امکان پنهان کردن هویت واقعى هم فراهم است. این رسانه ها خط قرمزهاى کمترى را در برابر خود مى بینند
رسانه هاى اجتماعى؛ به گروهى از رسانه هایى که در فضاى اینترنتى متولد شده اند عنوان رسانه هاى اجتماعى داده شده است. هر کاربر اینترنتى به راحتى مى تواند مطالب تولیدى خود را در فضاى مجازى منتشر کند.
انواع رسانه هاى اجتماعى؛ رسانه هاى اجتماعى را مى توان در گروه هاى مختلف دسته بندى کرد؛ شبکه هاى اجتماعى، وبلاگ ها، ویکى ها، پادکست ها، فروم ها، کامیونیتى‌هاى محتوایى و میکروبلاگ ها برخى از رسانه هاى اجتماعى محسوب مى‌شوند.
تاکتیک هاى عملیات روانى در جنگ نرم .

سانسور

سانسور عبارت است از حذف عمدى موادى از جریان عبور آگاهى ها، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران، این حذف عمدى مى تواند به دو شکل صورت پذیرد. سانسور در ساده ترین معنى اش، کنترل پیام هاى کثیرالانتشار توسط اولیاى امور به جهت بازداشت موادى است که از نظر آنان نامطلوب است. مثلاً مى تواند شامل حذف واژه ها، عبارات یا جملاتى خاص، توسط سانسورگر باشد.
اما سانسور در شکل گسترده ترش، مى تواند در برگیرنده هر نوع تلاشى جهت تضعیف یا جلوگیرى از انتشار مواد نامطلوب از نظر برخى از اولیاى امور باشد. بدین ترتیب ممکن است دولتى جلوى انتشار اطلاعات یا اخبارى را که مى تواند بازتابى مخالف یا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشد، را بگیرد و حتى ممکن است اولیاى امور اقدامى تنبیهى نیز بر علیه خاطیان در پیش گیرند.
برخى از روزنامه ها یا مجلات را از امکانات چاپى محروم کنند، مالیات هاى سنگین یا موانع اقتصادى دیگر را اعمال کنند.
دولت هاى مستبد و خودکامه از سانسور براى ابقاء قدرت خویش بهره بردارى مى کنند. اما دولت هاى آزادمنش به علت سنت هاى موجود حاکى از انزجار نسبت به سانسور باید به روش هاى دیگرى جهت ابقاء خود متوسل شوند روش هایى مانند تلاش براى جلب حمایت صادقانه رسانه هاى متنفذ، یا ارجاع مستقیم مشکل خود به مردم.

سانسور برون قانونى

سانسور برون قانونى سانسورى است که خارج از کنترل قانونى یا قدرت قانونى باشد. چنین سانسورى مى تواند داوطلبانه باشد. مثل وقتى که سردبیرى، عبارت یا واژه اى را از دست نوشته خود حذف مى کند چرا که احساس مى کند از ذوق سلیم به دور است یا کتابدارى که کتابى را از دور خارج مى کند، بدین علت که به نظر او قبیح و اهانت آمیز است و وى مطالب قبیح و اهانت آمیز را دوست ندارد.

تحریف

یکى از رایج ترین شیوه هاى پوشش خبرى و مطبوعاتى،تغییر متن پیام به شیوه هاى مختلف از طریق دست کارى خبر است. در مسئله تحریف، سه پدیده به چشم مى خورد که عبارتند از: «تعدیل، شاخ و برگ دادن و جذب».
تجربه هایى که در مورد تحریف انجام شده است، نشان مى دهد که بسیارى از جزییات موجود در ابتداى زنجیره انتقال به شدت حذف مى شوند. در همان زمانى که فرآیند تعدیل انجام مى گیرد، شاخ و برگ هاى دیگرى به خبر اضافه مى گردد. با اینکه فرآیند شاخ و برگ دادن مانند فرآیند تعدیل در هر بار که خبر نقل مى شود،انجام مى گیرد ولى عناصرى که در این فرآیند بر آن ها تکیه مى شود و درهر نوبت تکرار مى شوند، یکى نیستند. این ویژگى بیشتر به ترکیب جامعه اى که خبر در آن منتقل مى شود، وابسته است. عناصرى در این فرآیند شاخ و برگ پیدا مى کنند که از نظر نقل کننده خبر با اهمیت هستند. چه چیزى سبب حذف برخى جزییات و بیان برخى دیگر مى شود؟
پاسخ به این پرسش در فرآیند «جذب» یافت مى شود که نتیجه نیروى جاذبه عادات، تمایلات و احساسات شنونده است.
غالباً فرآیند جذب با هدف مورد انتظار فرد هماهنگى دارد و درک و یادآورى امور طبق معمول صورت مى گیرد. از همه این ها مهمتر اینکه فرآیند جذب به خودى خود بیانگر تغییرات و تحریفاتى است که منعکس کننده احساسات ریشه دار در شخص مى باشد و همچنین وضعیت و جهت گیرى او را منعکس مى کند. با اینکه در امر تجزیه و تحلیل، فرآیندهاى تعدیل، شاخ و برگ دادن و جذب از یکدیگر تفکیک مى شوند، ولى این فرآیندها در عمل از یکدیگر مستقل نیستند. آن ها به طور هماهنگ در آن واحد عمل مى کنند.
در شرایطى که مخاطبان دسترسى لازم به منبع موثق پیام را نداشته باشند، این شیوه بیشترین کاربرد را دارد، مثلاً اخبارى که از طریق خبرگزارى هاى دنیا و روزنامه هاى پرتیراژ منتشر مى شوند، در نقاط مختلف دنیا منتشر شده و قابل دریافت مستندات لازم از سوى مخاطبان نمى باشد.

پاره حقیقت گویى

گاهى حادثه، خبر یا سخنى مطرح مى شود که از نظر منبع، محتواى پیام، مجموعه اى به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشى از آن نقل و بخشى نقل نشود جهت و نتیجه پیام، منحرف خواهد شد. این از رویه هاى رایج مطبوعات است که معمولاً متناسب با جایگاه و جناح سیاسى که به آن متمایل هستند، بخشى از خبر نقل و بخشى را نقل نمى کنند. این شیوه به خصوص در انتشار نظرات رهبران سیاسى متداول است. استفاده از تیترهاى اصلى روزنامه ها، مطابق با میل و سلیقه آن روزنامه از نمونه هاى بارز پاره حقیقت گویى است به طور کلى از دید روزنامه نگاران یک خبر هنگامى کامل است که عناصر خبرى در آن به شکل کلى مطرح شوند. اما چنانچه یکى از عناصر خبرى - چگونه؟ کجا؟ کى؟ چه کسى؟ چه چیزى؟ چرا؟ - در خبر بیان نگردد، خبر ناقص است. که در این تاکتیک، حذف یکى از این عناصر به عمد صورت مى گیرد. درنشریات براى جلب نمودن نظر خواننده به تیتر خبر، از این تاکتیک استفاده مى نمایند.
در واقعه 11 سپتامبر، در اخبارى که از سوى رسانه هاى آمریکا و رسانه هاى همسو با آن ها انتشار مى یافت، به دلایل و انگیزه هاى تروریست ها پرداخته نمى شد. به عبارتى عنصر «چرا» به صورت انتخابى از اخبار حذف مى شد. حذف عنصر «چرا» به آمریکایى ها این اجازه را مى داد که بتوانند کشورها، افراد مختلف و سیاست هایى را که نمى پذیرند و با مواضع آن ها مخالفت دارند را محکوم نمایند و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و شرایط توجیه و با استفاده از عبارت «حذف تروریست ها از صحنه جهان» هم چنان به سیاست هاى مدنظر آمریکا جامه عمل بپوشانند.

محک زدن

براى ارزیابى اوضاع جامعه و طرز تفکر مردم جامعه درباره موضوعى خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد و یا دریافت بازخورد نظر حاکمان و یا گروهى خاص یا صنفى از اصناف جامعه، خبرى منتشر مى شود که عکس العمل به آن، زمینه طرح سوژه هاى بعدى قرار مى گیرد عوامل تبلیغاتى سعى مى کنند براى دریافت بازخورد نظر گروهى خاص و یا حتى افراد جامعه، با انتشار یک موضوع عکس العمل آن ها را مورد ارزیابى قرار دهند و سیاست هاى آینده خود را نسبت به آن طراحى کنند. مثلاً براى ارزیابى نظر مردم ایران راجع به رابطه با آمریکا، خبرى منتشر مى شود تا پس از محک زدن آن، موضوعات جدى ترى را در این باره منتشر سازند.
در سیستم هاى نظر سنجى نیز استفاده از افکار عمومى، نوعى محک زدن است. طرح موضوع استفاده نظامى ایران از تکنولوژى غنى سازى اورانیوم توسط آمریکایى ها، بازخورد واکنش دائمى ایرانى ها در تأکید بر استفاده غیرنظامى از این تکنولوژى ها را به دنبال دارد. آمریکا با این کار از یک سو قصد محک زدن ایران در این باره را داشته و از سوى دیگر از طرح آن براى اعزام بازرسین مربوطه براى کنترل این پروسه بهره مى گیرد.

ادعا به جاى واقعیت

رسانه هاى خبرى براى دستیابى به اهداف مورد نظر خود، گاهى ادعاهایى علیه افراد، گروه هاى مختلف و رسانه هاى رقیب مطرح مى کنند و آنان را مجبور به پاسخگویى مى نمایند. در واقع در این روش، اخبار مخابره شده و یا به چاپ رسیده نوعى ادعا به جاى واقعیت را در ذهن مخاطب تداعى مى کند و با استفاده از کلماتى نظیر «ادعا» منبع خبر سعى مى کند اولاً خبر را از دست ندهد، در ثانى صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعى آن انداخته، ثالثاً چنانچه خبر مورد تأیید قرار گرفت، اعتبار پخش آن را نصیب خود کند و در نهایت پیامى را که مدنظرش مى باشد به همراه خبر القا نماید.
در شایعه منبع خبر را نمى گوییم اما در این نوع خبر عمداً منبع خبر را ذکر مى کنیم، ولى منبعى که بى اعتبار است و بارها مورد تکذیب قرار گرفته است. این شیوه از جمله شیوه هاى جنگ روانى است. این شیوه در حقیقت مانند یک برگ دو طرف برنده است. استفاده کنندگان از آن، چه ادعا را رد و چه آن را تأیید نمایند، در هر دو صورت منبع جواب خود را گرفته است.
در جریان حمله آمریکا به افغانستان، پس از هر بمباران شدید مقرهاى طالبان، ادعاهایى دال بر کشته شدن بن لادن از سوى رسانه هاى آمریکایى و رسانه هاى همسو با آن ها مطرح مى شد. زمانى که طالبان خبر را تکذیب مى کردند، امریکایى ها مى فهمیدند که تلاش آن ها در انهدام مواضع طالبان و کشتار آن ها چندان موثر نبوده است. اگر طالبان سکوت مى کردند، این سکوت صحت ادعاى آمریکایى ها را اثبات مى کرد و نیروهاى طالبان را نیز از نظر روحى تضعیف مى نمود.

اغراق

عوامل تبلیغاتى با بهره گیرى از این شیوه دست به پخش مطالب مبالغه آمیز مى زنند. آن ها سعى مى کنند مطالب کوچک را بسیار بزرگتر از آن چه وجود دارد جلوه دهند و همچنین قادرند از مطالب بزرگ به شکلى ضعیف و در زمان، مکان و جایگاهى که به چشم نمى آید، بهره بردارى کند.

تفرقه

شاید بتوان تفرقه را یکى از مؤلفه هاى عوامل قبلى دانست که با استفاده از آن ها عامل تبلیغاتى سعى مى کند بین جامعه مخاطبان خود با مرزبندى و جناح بندى هایى که در اکثریت موارد کاذب هم مى باشد، مطالبى را پخش کند تا پتانسیل و توان آن ها را کاهش دهد.

ترور شخصیت

در شیوه هاى جدید، ترور فیزیکى جاى خود را به ترور شخصیت داده است. در زمان هایى که نتوان فردى را ترور فیزیکى کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکى قرار گیرند، سعى مى کنند از طریق عوامل تبلیغاتى جنگ روانى و با استفاده از وسایل ارتباط جمعى، شخصیت هاى مطرح و موثر در جناح مقابل را به زیر ذره بین کشیده و با بزرگ نمایى نقاط ضعف آنان را ترور شخصیت نماید. هدف آن ترور شخصیت هاى سیاسى و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آن هاست. این عوامل باعث مى شود رهبران ذى نفوذ نزد مخاطبان دچار بى منزلتى و تخریب چهره شوند.

شایعه

زمانى که جریان این خبر از بین افرادى شروع مى شود که از حقیقت موضوع دورند، شایعه آغاز مى گردد و تکرار آن بدون ارائه برهان و دلیل ادامه مى یابد تا تقریباً بسیارى از مردم آن را باور مى کنند و در نهایت شیوه معینى براى ترویج آن پیش گرفته مى شود، مانند «آن ها مى گویند...» یا «از یک منبع مسئول شنیده ام که ...» یا «اخبار دقیقى دارم مبنى بر اینکه...» و مانند آن ها.
شایعات زمانى رواج مى یابند که حوادث مربوط به آن در زندگى افراد از اهمیتى برخوردار باشند یا در مورد آن ها خبرهاى صریح پخش نشود و یا اینکه خبرهاى مربوط به آن ها مبهم باشند. این ابهام زمانى به وجود مى آید که خبر به صورت تحریف شده دریافت شود، یا به فرد خبرهاى متضادى برسد یا فرد از فهم این گونه خبرها عاجز باشد.

تاکتیک شایعه

شایعه در جایى ایجاد مى شود که خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد. از جمله اولین عناصرى که در بحث شایعه مطرح مى باشند، موضوع، مکان و زمان شایعه است. یک شایعه ساز ماهر به خوبى مى داند که شایعه وى باید موضعى باشد که حساسیت بالاى جامعه را در زمان و مکان مناسب به خود اختصاص دهد.
ضریب نفوذ شایعه مدیون دو نکته است؛ اول ابهام در موضوع و دوم اهمیت موضوع. هرچه ضریب اهمیت یک شایعه بالا باشد، ضریب نفوذ آن نیز به همان میزان بالا مى رود. در ضمن به همان میزان که ابهام در قضیه افزایش مى یابد ضریب نفوذ شایعه نیز صفر خواهد شد. عوامل دیگرى نیز در پخش پذیرى و نفوذ شایعه مؤثرند اما از درجه دوم اهمیت برخوردار مى باشند. به طور نمونه پخش شایعه از زبان یک وزیر، یک استاد دانشگاه و یا هر منبع معتبر دیگر ضریب نفوذ آن را بیشتر از پخش شایعه از زبان راننده تاکسى مى کند.
هر شایعه در برگیرنده بخش قابل ملاحظه اى از واقعیت مى تواند باشد، اما ضریب نفوذ آن نیز تحت تأثیر عوامل دیگر مى تواند افزایش بالایى پیدا کند.

شایعات آتشین

شایعه اى است که یکباره شکل مى گیرد، همه جامعه را تحت الشعاع قرار مى دهد و اثرى کوتاه مدت دارد. کاربرد این نوع شایعه بیشتر در زمان جنگ نظامى است. استفاده از آمار و ارقام و بزرگ نشان دادن آنها، مسیر شایعات آتشین است. به معناى دیگر شایعات آتشین با ارقامى بسیار بزرگ ولى فقط در یک مقطع وارد مى شوند، تأثیر آن ها عظیم است ولى مقطعى است. این نوع شایعات غالبا با ارقام بزرگ سر و کار دارند. تلفات ناشى از جنگ و تلفات ناشى از سیل و زلزله از جمله این موارد مى باشند.

شایعات خزنده

شایعاتى هستند که همراه با تاکتیک هاى قطره چکانى، مرحله به مرحله مى تواند مسیر یک شایعه را در ذهن افراد یک جامعه طراحى کند. این شایعات دراز مدت تر از شایعات آتشین هستند و پیچیدگى هاى بیشترى نیز دارند. سوء استفاده هاى مالى و فساد در دستگاه هاى ادارى و رسوایى هاى مالى از جمله این نوع شایعات هستند. پخش قطره چکانى و مرحله به مرحله حادثه 11 سپتامبر زمینه ساز این نوع شایعه بود.

شایعات دلفینى

آن نوع از شایعات هستند که به تناسب زمان آشکار مى گردند و بلافاصله پس از تأثیرگذارى براى مدتى پنهان مى شوند و دوباره با ایجاد زمینه و انگیزه خود را آشکار مى کنند.
شایعات دلفینى شایعاتى هستند که زمان مشخصى ندارند و هرگاه زمینه آن فراهم شود، قابل خودنمایى هستند. مانند اخبار مربوط به قتل هاى زنجیره اى.

تاکتیک ماساژ پیام

تاکتیک حذف، تاکتیک کلى بافى، تاکتیک زمان بندى، تاکتیک قطره چکانى، تاکتیک موجى و تاکتیک تبخیر از جمله تاکتیک هاى ماساژ پیام به شمار مى آیند که به طور مختصر به توضیح آنها پرداخته مى شود.

تاکتیک کلى بافى

در تاکتیک کلى بافى جزئیاتى که ممکن است مخالفت ادارى یا سیاسى را برانگیزد را با لعابى از مطالب غیرواقعى مى پوشانند. در این تاکتیک سعى مى شود بدون توجه به مسایل اصلى و عمیق در خبر و بدون ریشه یابى به موضوعى که منعکس مى شود به حواشى آن پرداخته شده، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه کنند و خواننده را در سطح نگه دارد. و توجه وى را کمتر معطوف به عمق مطالب نمایند. این تاکتیک بیشتر در پخش بیانیه هاى وزارت امور خارجه و یا دستگاه دیپلماسى خارجى کشورها مورد استفاده قرار مى گیرد، که در آن ها از شیوه بى حس سازى مغزى استفاده شده است.

تاکتیک زمان بندى

مرسوم ترین مصداقى را که مى توان براى تاکتیک زمان بندى مثال زد، تأخیر در پخش خبر مى باشد، به نحوى که پیام گیر نتواند کارى بکند. این شیوه در بسیارى از موارد التهاب و اشتیاق مخاطبین را براى شنیدن خبر از منابع موثق مهیا نموده و در بخشى دیگر زمینه پخش شایعات را نیز فراهم مى کند.

تاکتیک حذف

براساس این تاکتیک قسمت هاى مهمى از خبر به دلایلى که از پیش طراحى شده و به شکلى هدفمند حذف مى گردد تا زمینه را براى پخش تاکتیک شایعه مهیا نماید. در این تاکتیک پخش کننده خبر (رسانه) مى داند که با پخش قسمت ناقصى از خبر سوالاتى، در ذهن مخاطبان ایجاد مى شود که این سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمینه پخش شایعات را فراهم مى کند. در وسایل ارتباط جمعى معروف است که شایعه جایى پخش مى شود که خبر نباشد.
چون سیاست به شدت ستیزه آمیز است، پیام هاى سیاسى بیش از پیام هاى دیگر آگاهانه انتخاب مى شوند و تاکتیک حذف استفاده مى گردد.
تاکتیک قطره چکانى
داده ها، اطلاعات و دانش به جاى آنکه در سندى واحد نوشته شود در این تاکتیک دسته بندى شده و در زمان هاى گوناگون و به مقدار بسیار کم ارائه مى گردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پیدا کند و هم نسبت به آن اعتیاد پیدا کند و منتظر پخش اخبار از مجراى مورد نظر گردد. در این شیوه الگوى رخدادها تجزیه مى شود و از دیدگیرنده مخفى مى ماند.

تاکتیک دروغ بزرگ یا استفاده از دروغ محض

این تاکتیک قدیمى و سنتى مى باشد، اما هنوز هم مورد استفاده فراوانى در رسانه ها دارد و بیشتر براى مرعوب کردن حریف و یا حتى براى مرعوب کردن افکار عمومى مورد استفاده قرار مى گیرد. یعنى پیامى را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان مى کنند. معروف ترین مورد استفاده اى که از این تاکتیک شده، در زمان هیتلر و توسط گوبلز بوده است.

فوریت بخشیدن ساختگى به خبر

تأکید بر انتقال سریع و لحظه به لحظه پیام و افزایش کمیت آن یکى دیگر از شیوه هاى مطبوعاتى و رسانه اى است. هدف از این شیوه ایجاد نوعى طوفان مغزى براى مخاطب نسبت به سوژه مورد نظر و ایجاد نوعى ایزوله کردن خبرى مخاطب نسبت به دیگر منابع خبرى از طریق ایجاد این اطمینان در مخاطب است و این مطلب را مى خواهد القا کند که این مطبوعه در سریع ترین حالت ممکن، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند.
این تاکتیک براى کمتر تعمق کردن مخاطب بر اخبار نیز به کار گرفته مى شود. از طرفى نیز رسانه هاى خبرى با شتاب بخشیدن به گزارش حوادث و رویدادها سعى مى کنند از فرصت ایجاد شده براى دستیابى به بسیارى از اهداف خود (که تاکنون مهیا نبوده) استفاده کنند. این روش کاربرد تبلیغاتى نیز دارد. هم چنین در زمان جنگ و بحران هاى سیاسى کاربرد بسیار دارد.

پیچیده کردن خبر براى عدم کشف حقیقت

امروزه شیوه پنهان کردن حقیقت، محرمانه نگهداشتن آن نیست زیرا که ذات خبر فرار است و به محض یافتن مجرایى، به داخل جامعه نفوذ پیدا مى کند. اعتقاد بر اینست که زمانى که یک رسانه قصد دارد یک خبر را پنهان کند لازم است با دادن اطلاعات متنوع و زیاد، حقیقت و موضوع را به گونه اى پیچیده کند که مخاطب از پیگیرى آن خبر صرف نظر کند.
براى پنهان ماندن حقیقت، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقیض، پیچیده و مغلق بیان مى شود که مخاطب نتواند از لابلاى مطالب به حقیقت دست یابد. نمونه بارز این اتفاق در موضوع پرتاب موشک از سوى نیروى دریایى آمریکا به سوى هواپیماى مسافرتى ایرباس ایرانى بود. امروزه جهت سرکوب بسیارى از جنبش هاى مردمى و نتایج اسف بار اقدامات سیاسى و اقتصادى قدرت هاى بزرگ در کشورهاى ضعیف جهان این حقایق را از طریق مخدوش ساختن خبر این وقایع، پنهان مى نمایند.

افزایش قابلیت تصدیق خبر از طریق چیدن خبر ساختگى و نادرست در میان چند خبر درست

برخى رسانه ها مانند بى.بى.سى همواره از این شگرد استفاده کرده اند. در این شیوه، نظر مخاطبان به اخبارى صحیح جلب مى شود و پس از ایجاد اطمینان اولیه نسبت به این منبع، یک خبر نادرست اعلام و القاء مى شود. یک تحلیل گر حرفه اى مى تواند اخبارى که براى مخالفان خود داراى هویت درست و مشخص شده است، به گونه اى با اخبار نادرست آمیخته کند که در نهایت نظر خود را در قالب تحلیل و تفسیر مورد نظر خود القا نماید.
نمونه آن را مى توان در سایت علیرضا نورى زاده پیدا کرد. در این شیوه تحلیل گر سعى کند اخبار موثق و درست قابل استناد براى مخاطبین را همراه با چند خبر نادرست در هم آمیخته و با شیوه اى کاملا حرفه اى نتیجه مطلوب خود را کسب کند. در جریان قتل هاى زنجیره اى، علیرضا نورى زاده با در اختیار داشتن بخشى از مطالب صحیح قادر بود که مطالب نادرست خود را تحت پوشش منابع اطلاعاتى موثق منتشر کند.

استفاده از دو خبر واقعى براى طرح یک خبر ساختگى

ارتباط بخشیدن بین دو واقعه و نتیجه گیرى غلط و غیرواقعى از آن، از شیوه هاى دیگر در مطبوعات و خبرگزارى ها و رادیوها به شمار مى رود. مثلاً رادیو بى.بى.سى اعلام مى کند که دو هیات سیاسى از آمریکا و ایران همزمان در سوریه با مقامات سورى دیدار و گفت و گو کردند. در این پیام هدف اصلى، القاء خبر ارتباط بین این دو هیأت سیاسى در سوریه و تضعیف دولت ایران است.

استفاده از عاطفه گیرندگان پیام

در این روش تلاش مى شود تعابیرى در خبر مورد استفاده قرار گیرد که به کارگیرى آنان احساس عاطفى مخاطبان را به طور ساختگى تحریف و تهییج کند. کلماتى نظیر تبعیض، ظلم به زنان، فشار بر کودکان، شکنجه، بازجویى، توطئه، خفقان، نسل سوزى، قانون ستیزى، فجایع بشرى و مانند آن مى تواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید. پخش برنامه هاى تلویزیون و استفاده از عکس هایى که کودکان را در وضعیتى بسیار بد نشان مى دهد، همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجرکشیده در اخبار مى تواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار مؤثر و پرنفوذ باشد.
از سوى دیگر خبرگزارى ها از عاطفه غریزى گیرندگان پیام استفاده مى کنند. گیرندگان پیام در مقابل یک سرى مسائل مشترک با هم داراى همبستگى هاى عاطفى هستند. مباحث مشترکى نظیر دین، نژاد، سرزمین، ملیت، جنسیت، محیط اجتماعى، رنگ پوست، مباحث مشترک قاره اى و مباحث انسان دوستى از جمله این مباحث است که در خیلى از خبرها هدف قرار مى گیرند و سعى مى شود به نوعى در خبرها روى یکى از این همبستگى ها تأکید شود. به طور مثال کردها در ترکیه، عراق، ایران، سوریه و... سعى مى کنند از رابطه عاطفى کردها استفاده کنند، به نوعى که تحریک کننده باشد. کردها یک نوع رابطه معنوى، جدا از همبستگى هاى منطقه اى با هم دارند و فشار به هر گروه در هر منطقه بر بقیه تأثیر مى گذارد.

استفاده از خبر براى تبلیغات

وقتى خبرى از رسانه ها منتشر مى شود، نیازى به اثبات آن وجود ندارد. زیرا اصل اولیه درستى خبر است و اگر کسى فکر کند یا ادعا کند که خبر درست نیست، لازم است براى رد آن مدرکى ارائه دهد.

مرحله اجرایی

برای اجرایی شدن دستور العمل و موثریت آن، نیاز به ایجاد بخش های زیر مجموعه ای است؛ که عبارتند از:

بخش فرهنگی

بخش سیاسی

بخش اقتصادی

هر کدام از این بخش ها نظارت کننده ای می داشته باشند که با جمع مربوط شان با مشورت، تحلیل و تجزیه فعالیت های خود را اجرا خواهد کرد.


نیاز های اجرایی

برای دوام یک جریان نیاز به تقدس بخشیدن به آن جریان و مهم جلوه دادن آن می باشد. 

(در قدم اول ما باید جایگاه این جریان را مشخص بسازیم.)

منابع بشری.

امتیاز مادی یا معنوی برای اعضا.

تعیین هدف و وقت مشخص برای اجرای آن هدف.



مسولیت نظارت کننده ها

ارتباط موثر با اعضای بخش

آرشیف فعالیت ها

تجزیه و تحلیل نتایج

آماده سازی برنامه هفته وار

اطلاع نتیجه و گرفتن دستورات از رهبریت


مسولیت افراد بخش

اطاعت از نظارت کننده ها

تحلیل و تجزیه ساحه مسولیت شان

آماده سازی نتایج و اطلاع آن به نظارت کننده ها




نتیجه کوتاه مدت

داخل شدن به فضای مجازی

ذهنیت بخشیدن و آگاهی افراد سازمان

آگاهی از خواسته های اجتماع

گرفتن تجربه و تخصص در ساحه کاری برای افراد سازمان



نتیجه دراز مدت

تربیت و شناخت افراد اعتباری برای فعالیت های دراز مدت

ترمیم آیدیولوژی و ترویج آن در اجتماع

جبهه دادن اجتماع در راستای اهداف مشروع

ساختن برنامه های آینده نگری برای جایگزینی و بقای جبهه





peg5z